جشن پایان دوره تحصیلی بچه های 86

دانشکده مدیریت و حسابداری بهشتی

جشن پایان دوره تحصیلی بچه های 86

دانشکده مدیریت و حسابداری بهشتی

اولین کلاس با دکتر زندیه

به خوبی و وضوح در حد 22 گیگاپیکسل! یادم میاد. اولین روزی که قرار بود تو دانشگاه برم سر کلاس رو. ریاضی 1 داشتم با دکتر زندیه. کلاس ام یک شنبه ساعت 10 بود. صبح از توحید سوار اتوبوس شدم که مسیر رو خوب یاد بگیرم. اما همون روز اول اتوبوس رو اشتباه گرفتم و به جای اتوبوس تجریش، اتوبوس ونک رو سوار شدم! نتیجه اش معلوم دیگه! مجبور شدم مبلغ نه چندان کمی رو پیاده از سازمان گوشت تا چمران و زیر پل برگردم. ساعت نزدیک 9.5 این طورا بود که رسیدم درب! پایین و با یکم ترس از محیط جدید به صعود خودم در راه رسیدن به دانشکده ادامه دادم. اول از جلو درب! کتاب خونه رد شدم و کلی خندیدم که چرا کتاب خونه این طوریه! انگار وسط کوچه کتاب خونه زده باشن. بیشتر شبیه رستوران های تو جاده شمال می موند. بماند که چقدر 3، 4 ترم توش خوش گذروندیم با دوستان.  یک ربع مونده بود کلاس شروع بشه رفتم تو کلاس. خوب یادمه که 103 بود و باز هم کلی خندیدیم که چه کلاس با حالی که با دست شویی 2، 3 متر بیشتر فاصله نداره. سه، چهار تا خانم سر کلاس نشسته بودند طبق سنت نا نوشته که می گوید! ته کلاس مال موجودات مذکر است! منم رفتم ته کلاس ردیف وسط نشستم. هر چی زمان می گذشت من می دیدم که هی خانم ها میان تو کلاس و دریغ از یک انسان هم جنس! 2، 3 دقیقه مونده بود به 10 که تصمیم گرفتم از کلاس برم بیرون و یک بار دیگه برد رو بخونم. گفتم حتما اشتباهی اومد که 20، 25 تا خانم سر کلاس هستند و من یکی تک! بلند شدم که بیام بیرون، امیر ساسان درب! رو باز کرد و اومد تو. خدایی در اون لحظه چیزی بیشتر از این نمی تونست خوشحال ام کنه. منم با خیال راحت نشستم سر جام و بعدش دکتر هم اومد تو کلاس.

نظرات 2 + ارسال نظر
علی سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:35 ب.ظ

همون امیر ساسان معروف؟

شلواره پاره وصله داره کثیف جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:33 ق.ظ

همون امیر ساسان معروف و عزیز...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد